ساراسارا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

سارا کوچولوی مامان و بابا

ماه رمضان

دختر گلم ، سارای عزیز سلام  به قاب نگاهم خوش آمدی  ، نگاهی که کمتر از 2 سال است من را سرگردان و شیفته خود کرده ... همان نگاهی که مایه امید من به زندگیست . از روزهایی می نویسم که مهمان خدا هستیم ... بله ماه رمضان فرا رسید ، این سومین ماه رمضان زندگی قشنگ توست ... ماهی که با آمدنش روزهایی را یادآوری میکند که داشتی می آمدی و چه آمدنی.... (البته ایرادی نداره ، یک لبخند تو به تمام دنیا می ارزه) آخه دوازدهم ماه رمضان سال 90 بود که به لطف خدا شما به ما رخ نمایاندی ، و حالا که برای سومین سال همنشین سفره افطار ما هستی ، زود تر از ما سر سفره افطار می نشینی و تند تند نان و کره یابه قول خودت نون و دره میل میکنی. میگ...
4 شهريور 1392

پوشک ممنوع!!!!

امروز سومین روزی است که سارا دیگه پوشک نمی پوشه!!! و با کمک مامانش میره دستشوئی ، البته ناگفته نمونه که چند باری هم گلهای قالی رو آبیاری کرده. دیشب خودش یه دفعه گفت بدو بدو و رفت سمت دستشوئی ، مثل اینکه دیگه داره راه می افته. دیگه یواش یواش باید با پوشک و زیرانداز و اینا خداحافظی کنه  
4 شهريور 1392

تو می تونی

سارای عزیزم از دیروز قراره شما رو از شیر بگیریم یا قراره شیر رو از شما بگیریم. که البته با مقاومت شدیدت مواجه شدیم ، ظاهرا به هیچ قیمتی حاضر به ترک شیر نیستی گریه و زاری ، قهر کردن و دویدن توی اتاق دیگه شده کارت اما عزیزم سعی کن ، تو می تونی                                           ...
4 شهريور 1392